اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان را در طی 34 ماده برای نیل به اهداف فوق تصویب نموده است که در این مواد طی چهار فصل به بحث در مورد دریای سرزمینی و منطقه نظارت و منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره و مواد نهایی دیگر، پرداخته و مناطق دریایی کشورمان در خلیج فارس و دریای عمان را مشخص نموده است.
ز: آبهای آزاد (بینالمللی)
مطابق ماده اول قرارداد مربوط به دریای آزاد مصوب سال 1985 کنفرانس حقوق دریاها در ژنو، دریای آزاد را این چنین تعریف شده است: “کلیه قسمتهای دریا که جزء دریای سرزمینی یا آبهای داخلی یک کشور نباشد”. نظریه آزادی دریاها برای اولین بار و به صورت کامل توسط حقوقدان هلندی به نام گروسیوس در سال 1609 و در کتاب معروف او به نام “دریای آزاد” مطرح گردید.
عدهای از دانشمندان معتقدند دریای آزاد، متعلق به عموم و از نظر قانونی تابع مقررات بینالمللی است. ولی این نظریه امروزه قابل قبول نمیباشد و نظریههای جدیدی توسط صاحبنظران ابراز شده که به موجب آن دریای آزاد منطقهای است که به هیچ کس تعلق ندارد. لذا به همین جهت اعتقاد دارند که دریای آزاد، خارج از هر گونه صلاحیت داخلی و سرزمینی بوده و هیچ کشوری صلاحیت انحصاری و مطلق در دریای آزاد ندارد و هیچ گونه حق مستقیمی را نیز نخواهد داشت. لیکن هر کشوری در این منطقه طبق مقررات حقوق بینالمللی، قادر به اعمال برخی صلاحیتها میباشد. البته هر دو نظریه بالا محاسن و معایبی دارند که برای مطالعهی بیشتر و مفصلتر در این مورد میتوان به کتابهای حقوق بینالمللی مراجعه نمود.72
اصل آزادی دریاها در ماده دوم قرارداد ژنو نیز به این عبارت تصریح کرده: “دریای آزاد به روی کلیه ملل باز است و هیچ کشوری قانوناً نمیتواند ادعا کند که قسمتی از آن تحت حاکمیت اوست. و آزادی دریای آزاد در شرایطی که این ماده و دیگر قواعد حقوق بینالملل معین میکند به مرحله اجرا درمیآید. آزادی شامل کلیه کشورها اعم از ساحلی یا غیر ساحلی بدین شرح میباشد:
1. آزادی کشتیرانی، 2. آزادی پرواز بر فراز دریاها (دریای آزاد) این آزادیها و نیز دیگر آزادیها به رسمیت شناخته شده، توسط اصول کلی حقوق بینالملل، با در نظر گرفتن معقولانه منافعی است که آزادی دریا برای سایر کشورها در بر دارد”.
البته لازم به توضیح است که مطابق ماده 87 قرارداد 1982 حقوق دریاها، علاوهبر آزادیهای چهارگانه دو آزادی دیگر نیز تصریح شده است که یکی آزادی ساختن جزایر مصنوعی و دیگر تأسیسات مجاز از نظر حقوق بینالملل و دیگری آزادی پژوهشهای علمی.73
به نظر برخی از حقوقدانان،74 هیچ کشوری در دریای آزاد حق اعمال و اجرای قوانین و صلاحیتهای خود را نداشته و در حقیقت اصل آزادی دریای آزاد، مشارکت بینالمللی تمامی کشورها را میطلبد، و لذا دریای آزاد بین کشورها مشترک بوده و متعلق به کشور خاص هم نمیباشد.
ی: آبهای جاری
آب جاری شامل آبهای رودخانهها، انهار طبیعی و درهها و جویبارها و هر مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیرزمینی مثل آب قنوات و چاهها است. بنابراین میتوان گفت آبهای جاری، آبهایی است که جریان دارد، فقها هم به آب روان که سرچشمه داشته باشد آب جاری گفتهاند. به عبارت دیگر آب جاری آبی است که از زمین بجوشد و جریان یابد، نظیر آب چشمه و قنات. آب باران و آب حمام در حکم آب جاری هستند به شرط آنکه آب حمام به منبع متصل و آب باران نیز در حال باریدن باشد.75
آبهای جاری که در واقع از مهمترین علل فرسایش سطح زمین هستند که به صورت باران و برف به سطح زمین میرسند، و در سرازیریها جریان مییابند، آبهای جاری در قسمتهای مختلف مسیر خود، تخریب، حمل و نقل و رسوبگذاری انجام میدهند که در عمل این سه نوع عامل، اثر خود را میگذارد، در مورد اول یعنی تخریب، بستر آبهای جاری در جهت قائم و پهلوها حفر میشود، در عمل حمل، آب مواد کنده شده در مسیر خود را جابجا و با خود حمل میکند و در عمل رسوبگذاری مواد که جابجا شدهاند از آب جدا و تهنشین میشوند.76
آب جاری در ماده 13 قانون حفظ و حراست منابع آب زیرزمینی کشور مصوب 1/3/1345و ماده یک قانون آب و نحوه ملی شدن آن، مصوب 1347 و همچنین در ماده یک قانون توزیع عادلانه آب تصریح شده است.
2. فصل دوم: مالکیت منابع آب
مبانی ، منابع و خصوصیات مالکیت منابع آب در حقوق ایران
1-2. مبحث اول: مبانی قانونی مالکیت منابع آب
در این مبحث مالکیت آب در قوانین متعدد حقوق موضوعه به شرح ذیل مورد بررسی قرار میگیرد. قبل از ورود به هر یک از مباحث و توضیح دربارهی آنها، لازم میدانم شمهای در مورد معنی لغوی مالکیت و مفهوم حقوقی آن مطالبی ارائه شود.
مالکیت یا ملکیت کلمهای عربی و مصدر جعلی است در لغت به معنای تسلط بر چیزی و زمامداری و اختیار داری نسبت به آن چیزی، مالک بودن، مالکی بکار برده شده است.77
در حقوق مدنی ما، مالکیت به معنی حق استعمال و بهره برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد. همچنین در قانون مزبور مالکیت فقط در مورد عین استعمال نشده، بلکه مالکیت اعم از عین و منفعت میباشد.
حق مالکیت در حقوق موضوعهی ایران (ق.م.) به نحو مشخص و دقیق تعریف نگردیده و نویسندگان و علمای حقوق با توجه به جمیع اوصاف و آثار مالکیت، هر کدام تعریفی ارائه نمودهاند که به چند نمونه ا
ز
آنها ذیلاً اشاره میشود.
مرحوم مصطفی عدل میگوید: “مالکیت حقی است که به موجب آن یک چیز به طور مطلق و انحصاری در تحت اختیار و ارادهی یک نفر واقع میشود و از کاملترین حقوق عینی به حساب میآید”.78
تعریف دیگری که یکی از حقوقدانان از مالکیت مینماید این است که “مالکیت حقی است دایمی که به موجب آن شخص میتواند در حدود قوانین تصرف در مالی را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند”.79
همچنین آقای دکتر کاتوزیان اعتقاد دارند “مالکیت حقی است دایمی که به موجب آن شخص میتواند در حدود قوانین تصرف در مالی را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند”.80
و برخی دیگر از نویسندگان مالکیت را اینگونه تعریف مینمایند: “اختصاص اجتماعی و قراردادی یک موضوع اعتباری به یک فرد یا گروه یا جامعه که بیانگر حقانیت بالقوه هر گونه تصرف او در آن موضوع و حقانیت جلوگیری از تصرف دیگران در آن است”.81
بنابراین مالکیت کاملترین حق عینی است که انسان میتواند بر مالی داشته باشد و سایر حقوق عینی نیز از شاخههای این حق است.
به همان میزانی که دخالت دولت در امور اقتصادی، تجاری، صنعتی و … فزونی مییابد و فکر ملی شدن صنایع و املاک و مصادره آنها تقویت میگردد مالکیت خصوصی نیز به تبع آن محدود و در برخی موارد زوال پیدا میکند، زیرا دولت در بسیاری از موارد، شیوهی استفاده از اموال را تابع قوانین و قواعد خاص کرده و گاهی نیز مالکان را مجبور به واگذاری حق خود میکند و موجبات سلب مالکیت خصوصی آنها را فراهم میآورد.
مالکیت در فقه معنای وسیعی دارد و هر سلطه قانونی را ملک مینامند .هم چنان که گفتهاند مالکیت منفعت مالکیت ما فیالذمه، مالکیت خیار، مالکیت حق انتفاع و امثال آن و مالکیت صفتی است که از این نظر به کار میرود، رابطه مالکیت را به اعتبار دارندهی آن، حق مالکیت و به اعتبار موضوع آن مملوکیت مینامند.82
1-1-2. گفتار اول: انواع مالکیت
در حقوق ایران بر طبق قانون اساسی سه نوع مالکیت وجود دارد: 1) مالکیت عمومی، 2) مالکیت دولتی، 3) مالکیت خصوصی. که در مباحث ذیل به بررسی مفهوم آنها میپردازیم.
1-1-1-2. مالکیت عمومی:
که مالکیت جمعی هم گفته میشود، همان طوری که از نامش نیز پیداست اموالی است که متعلق به عموم مردم یک کشور میباشد. اموال عمومی مطابق مقررات قانون مدنی به دو قسمت تقسیم میشود و هر یک مقررات خاص خود را در زمینه انتقال (خرید و فروش) تملک، نوع و چگونگی مصرف و استفاده و بهرهبرداری دارند. در ق.م.ایران از مواد 23 تا 28 اختصاص به اموالی دارد که مالک خاص ندارد، این اموال خودشان به سه قسمت تقسیم گردیده و قانون نسبت به هر یک مقررات خاص وضع نموده است. به عنوان مثال، اموال مجهولالمالک از جانب امام(ع) در عصر آن حضرت و حاکم اسلامی در عصر حاضر به مصرف فقرا میرسد و مباحات مطابق ق.م. قابل تملک میباشند، این اموال عبارتند از: 1) اموال و مشترکات عمومی، 2) مباحات، 3) اموال مجهولالمالک.83 در ق.م. ایران مشترکات تعریف نشده ولی از مواد 22 لغایت 28 که تحت عنوان اموال بدون مالک به طور کلی میباشد، علماء حقوق بنابر استنباط شخصی خود هر یک تعریفی از آن ارائه نمودهاند و میتوان گفت جزء در مورد چند نکته همهی آنها متفقالقولند که ذیلاً به چند تعریف ارائه شده اشاره میگردد.
اموالی که برای استفادهی تمام مردم آماده است و یا اختصاص به حفظ مصالح عمومی داده شده و دولت تنها از جهت ولایتی که بر عموم دارد میتواند آنها را اداره کند. مثل پلها، موزهها، معابر عمومی. به عبارت دیگر اموال دولتی، اموالی هستند که متعلق به عموم مردم میباشد و بر طبق مادهی 23 ق.م. استفاده از آنها برای افراد طبق قوانین و مقررات مربوط به خود خواهد بود، برخی از اساتید اعتقاد دارند اموال عمومی، اموالی هستند که به طور مستقیم و بلاواسطه به استفادهی عموم اختصاص یافتهاند و متعلق به شخص خاص نمیباشد، مانند راههای ارتباط، پارکها و فضای سبز.84
2-1-1-2. مالکیت دولتی
همان گونه که از نام آن پیداست به رابطهی میان دولت که در مفهوم کلی و عام آن شامل تمامی وزارتخانهها و ادارات و دستگاههای دولتی و اشیاء مادی (مال) اطلاق میشود که دلالت بر تعلق آن مال به نهاد دولتی مینماید که این مالکیت، مالکیتی مثل سایر اشخاص بر این اموال است، مانند کشتیهای تجاری.
لازم به ذکر است که مالکیت دولت مانند مالکیت خصوصی اشخاص خصوصی نیست، بلکه تصویب برخی قوانین تصرفات دولت را در این اشیاء تا اندازهای محدود کرده است. مثلاً دولت در خرید و فروش اموال از طرفی آزاد و از جهت دیگر قیود معاملات اشخاص حقوق خصوصی را ندارد.85
بر طبق قانون و مقررات خصوصاً قانون محاسبات عمومی برای اموال دولتی خصوصیاتی حاکم میباشد که آن را از سایر اموال خصوصی و عمومی متمایز میسازد، این خصوصیات به شرح ذیل میباشند:
1. معاملات وزارتخانهها و مؤسسات دولتی اعم از خرید و فروش و اجاره و استیجاره و پیمانکاری و اجرت کار و غیره (به استثناء مواردی که مشمول مقررات استخدامی کشور میباشند) باید بر حسب مورد از طریق مناقصه یا مزایده انجام شود، مگر در موارد خاص که در قانون پیشبینی شده است.
2. معاملات دولت به سه جزء تقسیم میشوند: معاملات جزئی، معاملات متوسط و معاملات عمده.
3. حفاظت و حراست و نگهداری حساب اموال منقول دولتی در اختیار وزارتخانهها
و مؤسسات دولتی یا وزارت امور اقتصادی و دارایی است.
4. انتقال بلاعوض اموال منقول دولت از یک وزارتخانه به وزارتخانهی دیگر علاوه بر موافقت وزارتخانهای که مال را در اختیار دارد باید به تأیید وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز برسد.
5. فروش اموال منقول وزارتخانهها و مؤسسات دولتی که اسقاط شده و یا مازاد بر نیاز تشخیص داده شده و مورد نیاز سایر وزارتخانههای دولتی نباشد، با اطلاع قبلی وزارت امور اقتصادی و دارایی و اجازهی بالاترین مقام دستگاه اجرایی با رعایت مقررات مربوط به معاملات دولتی مجاز میباشد.
6. کلیهی اموال منقول و غیر منقولی که از محل اعتبارات طرحهای عمرانی برای اجرای طرحهای مزبور خریداری، ایجاد و تملک میشود تا زمانی که اجرای طرح خاتمه نپذیرد متعلق به دولت است.
7. کلیهی اموال و داراییهای منقول وزارتخانهها و مؤسسات دولتی متعلق به دولت میباشد و حفظ و حراست آنها با وزارتخانه و مؤسسه دولتی است که مال را در اختیار دارد.
8. فروش اموال غیر منقول وزارتخانهها و مؤسسات دولتی که مازاد بر نیاز تشخیص داده میشود به استثناء اموال غیر منقول مشروحه ذیل:
اول: اموال غیر منقول که از نفایس ملی میباشد.
دوم: تأسیسات و استحکامات نظامی و کارخانجات اسلحه و مهماتسازی.
سوم: آثار و بناهای تاریخی.
چهارم: اموال غیر منقول که در رابطه با مصالح و منافع ملی در تصرف دولت باشد که فروش آنها ممنوع میباشد. بنابه پیشنهاد مدیر مربوطه با تصویب هیأت وزیران و با رعایت سایر مقررات، مجاز میباشد و وجوه آن به حساب آمد عمومی کشور واریز میشود.
3. مالکیت خصوصی: این نوع مالکیت که بر اساس تلاش و کار انسان بنا شده است، نشانگر این است که انسان به طور طبیعی تمایل دارد که مالک حاصل کار خویش شود و بر آن تسلط داشته باشد و همین علت تملک و تصرف بر مبنای کار از عواطف و احساسات غریزی انسان سرچشمه میگیرد و حق طبیعی وی میباشد و این یک قاعده مسلم و پذیرفته شده است که در دو آیهی شریفه ذیل نیز بر همین موضوع تأکید شده است.
“و أن لیس للانسان الا ما سعی” یعنی ( و اینکه نیست برای انسان مگر آنچه تلاش و کوشش کرده).
و یا در آیهی دیگر می فرماید: “للرجال نصیب مما اکستبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن” یعنی (برای مردان از آنچه به دست آوردند بهرهای و برای زنان از آنچه به دست آوردند بهرهای است).
در قوانین موضوعهی ایران مالکیت خصوصی مورد تأیید قرار گرفته و به رسمیت شناخته شده است که از جمله میتوان به اصول 44، 46 و 47 قانون اساسی اشاره نمود.
1-2-2. گفتار دوم: مالکیت منابع آب در قانون اساسی
قانون اساسی هر کشور که در حقیقت قواعدی که حاکم بر اساس حکومت و صلاحیت قوای مملکت و حقوق و آزادیهای فردی بوده و برتر از سایر قواعد حقوقی میباشد و به عنوان قانون مادر نامیده میشود، اساس و مبانی سایر قوانین و مقررات را مشخص میسازد. این قانون در اصل 45 خود در خصوص انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات مالکیت انفال و اراضی موات و دریاها و دریاچهها و غیره مقرر میدارد.
“انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاچهها، دریاها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی، کوهها، درهها، جنگلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث و اموال مجهولالمالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود در اختیار