گروهی از فرقه امامیه معتقدند دین راستین در اختیار علی بن ابی طالب است و امامت بعد از ایشان در جماعت اهلبیت جریان مییابد و گروهی هستند که در مخالفت با آنان معتقدند بااینکه امام علی محق است میتواند آن را (امامت را) به دیگری واگذارد و عصمت اهلبیت را قبول ندارند. [۷۹]
در کلمات شهرستانی هم اهلبیت به همان معنی خاص شیعی استعمال میشود.این از قراین قطعی است که اطلاق کلام بدون ذکر قرینه وقتی معنی خاصی را افاده میکند، ظهور در حقیقت در آن معنی دارد.
شهرستانی از گروهی مقلد یاد میکند که به رای و اجتهاد بی توجهند.اینان در اصول تابع معتزله بوده و بیشتر از ائمه اهلبیت، به پیشوایان معتزله احترام میگذارند اما در فروع تابع ابوحنیفه و در موارد محدودی موافق شافعی و شیعه هستند. [۸۰]
در ادبیات ابنعز از شارحین نظریات ابو جعفر طحاوی از متکلمین برجسته حنفی وقتی کلمه اهلبیت مطلق بکار میرود، به همان معنایی است که شیعیان بهکار میبرند.
او معتقد است شیعه در موارد اختلافی به ائمه اهلبیت رجوع میکند و به روایت اهلبیت احتجاج مینماید زیرا آنها را معصوم میداند![۸۱]
در عبارت فوق دو مرتبه بهصورت مطلق از ائمه اهلبیت (علیهم السلام) نام برده شده است که در معنای شیعی کار برد دارد و در عبارت ذیل نیز به آن تصریح شده است. او در مذمت رفتار شیعیان تحت عنوان نامناسب الرافضه مینویسد: «شیعه تولی را همراه تبری میداند یعنی دوستی اهلبیت را قرین تبری از ابوبکر و عمر کرده است». [۸۲]
القرموشی از سلفیهای معاصر در کتابی به نام«اهل البیت عند شیخ الاسلام ابن تیمیه» بعد از ذکر شش قول در مورد مراد از اهلبیت نظریه قریب به علمای شیعه را تایید میکند:
۱-کسانی که صدقه بر آنها حرام است که نظر تمام علمای مذاهب چهار گانه و دیگران است.این نظر را ابنحزم، ابنتیمیه، ابنقیم، ابنحجر و دیگران ترجیح میدهند. [۸۳]
سپس به اختلاف در مصداق کسانی میپردازد که صدقه بر آنان حرام است. او میگوید در این مورد دو نظر وجود دارد:
۱-۱-آنها بنیهاشم و بنی مطلب هستند.این نظر را شافعی پذیرفته و در روایتی احمد بن حنبل قبول نموده است. برخی مالکیها هم آن را قبول دارند و ابنحزم و ابنحجر و صنعانی و افراد دیگر نیز بر همین اعتقاد میباشند.
۲-۱-آنها منحصر در بنیهاشم میباشند.این نظر ابوحنیفه و مالک میباشد و در روایتی از احمد بن حنبل ذکر شده است و ابنتیمیه آن را قبول دارد. [۸۴]
قدر متیقن در این دو نظریه، دخول علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و فرزندان گرامی آنها در مصداق اهلبیت است.
آنگاه این افراد در اینکه همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شمار اهلبیت هستند یا نه اختلاف دارند.
جمهور آنها را در شمول آل محمد (صلی الله علیه و آله) که صدقه بر آنها حرام است وارد نمیکنند«فذهب الجمهور الی عدم دخولهن فی آل محمد (صلی الله علیه و آله) الذین تحرم علیهم الصدقه».[۸۵]
ایشان به روشنی بیان میکند که جمهور اندیشمندان اهلسنت همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزو اهلبیت نمیدانند.
۲-همسران و ذریه، اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند که نظر ابن عربی از فرقه مالکی است.[۸۶]
افراد مهمی در بین قائلین این نظریه از ائمه فکری اهلسنت دیده نمیشود.
۳- اهلبیت فقط همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند.این نظر منسوب به ابنعباس است که نظریه مختار عکرمه و عطا و مقاتل میباشد.
ثبوت انتساب این قول به ابنعباس قطعی نیست و مقاتل از متهمین به مشبهه و مجسمه است[۸۷] و عکرمه از زمره خوارج میباشد و قول این دو نفر قابل اعتنا نیست.
۴- اهلبیت منحصر در اهل کسا است.این نظر منسوب به ابوسعید خدری، انس، عائشه و ام سلمه است و ابوجعفر طحاوی آن را اختیار کرده است. [۸۸]
از صحابه و امهات مومنین و شخصیت کلامی مهم در بین قائلیناین قول وجود دارد. اگر این نظریه را در کنار قول اول و دوم قرار دهیم دخول اهل کسا در مفهوم اهلبیت (علیهم السلام) بهعنوان شاخصترین چهرههای آنها قطعی است اما دخول ازواج و دیگران مشکوک و مردود است.
۵-اهلبیت امت و اتباع پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا روز قیامت است. [۸۹]
۶- اهلبیت پرهیزگاران امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند. [۹۰]
قائل مشهور و قابل اعتنایی برای دو قول مذکور دیده نمیشود و بر خلاف ظاهر نصوص متعدد در این مورد است.
قرموشی در نهایت نتیجه میگیرد که اهلبیت همان کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است.
از نظریههای مذکور، نظریهای که میگوید اهلبیت کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است قابل قبول تر است چون دلیل آن صریح و قوی است. [۹۱]
با توجه به انحصار مصادیق اهل کسا و تعیین آنها توسط رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و عدم اجازه ورود همسر متقی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ام سلمه به جمع آنها که مدارکش در این نوشته از قول کتب معتبر اهلسنت بیان شده است، [۹۲] قرموشی در استدراکی غیر مسموع با تکلف در صدد وارد کردن ازواج النبی (صلی الله علیه و آله) در مفهوم اهلبیت است.
فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرمود« هولاء اهلبیتی» دلالت نمیکند که همسران ایشان داخل در اهلبیتش نیستند بلکه دلیل بر این است که اهل کسا اولویت بیشتری بهاین وصف دارند. [۹۳]
بهاین طریق تطورات کاربرد اهلبیت (علیهم السلام) در نهایت همه را متقاعد کرده است که مصادیق آن افرادی خاص هستند وآنان منحصر در خاندان علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) میباشند و دیگران در این اصطلاح خاص مشمول عنوان اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمیشوند هر چند به لحاظ لغوی در خاندان قابل اندراجند.
۶-جایگاه احمد بن حنبل و کتاب المسند:
کتب محوری اهلسنت در حدیث، شش کتاب معروف به صحاح سته است و المسند در زمره آنها نیست.
برای اینکه مطالب منقول در المسند، حاوی محوری ترین اندیشههای احمد بن حنبل توسط افراد خاصی از اهلسنت در مقام جدل مورد تشکیک قرار نگیرد، ابتدا بحثی پیرامون جایگاه احمد بن حنبل و کتاب المسند او و میزان مقبولیت خود و کتابش در نزد عدهای از اندیشمندان اهلسنت مطرح میکنیم. تفطن به جایگاه مهم این دو (احمد و المسند)، در اعتبار بخشی به استنادات این پژوهش به کتب ابنحنبل، تاثیر غیر قابل انکاری دارد. المسند مهمترین اثر ابنحنبل است و محتوای آن که مشمول ۳۰۰۰۰ حدیث غیر تکراری است تجلیگاه پایگاه فکری مدون آن است.
از نقطه نظر تاریحی مسلم است که المسند و دیگر مکتوبات ابنحنبل به صحاح سته، شش کتاب مورد وثوق اهلسنت، تقدم زمانی دارد و نویسندگان صحاح از کتب ابنحنبل استفاده کردهاند.
احمد بن حنبل از نظر مرتبه علمی و زمانی مقدم بر نویسندگان صحاح است. او یکی از چهار امام فقهی اهلسنت و جماعت میباشد. نظری گذرا به تاریخ تولد و وفات محدثین صحاح سته و صاحب المسند این امر را به سهولت اثبات میکند. ترتیب تاریخی محدثین بهاین شرح است. احمد بن حنبل(۲۴۱ – ۱۶۴)، محمد بن اسماعیل بخاری (۲۵۶ – ۱۹۴)، مسلم بن حجاج نیشابوری (۲۶۱ – ۲۰۴) ابی داود سلیمان بن اشعث السجستانی الازدی (۲۷۵ – ۲۰۲)، ابوعبدالله محمد بن یزید القزوینی، ابنماجه (۲۷۵ – ۲۰۷)، محمد بن عیسی بن سوره ابو عیسی ترمذی (۲۷۹– ۲۰۹) و احمد بن علی بن شعیب ابو عبد الرحمن نسائی (۳۰۳ – ۲۱۵). جالب توجه است که هر شش نفر مولف صحاح سته غیر عرب و اغلب ایرانی هستند.
امام احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانی مروزی (۲۴۱-۱۶۴) پیشوای حنبلیان و از رهبران بزرگ فکری اصحاب حدیث و محدث نامداری است. احمد مدافع و مروج طریقه اصحاب حدیث در دورهای بود که معتزلیان عقل گرا و اهل رای از قدرت و نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند. او در علم حدیث و علوم وابسته به آن پایگاهی بلند داشت. با هر گونه روش تاویلی برای آیات قرآن و احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مخالف بود و با بزرگان اصحاب رای مخالفت میورزید. احمد بن حنبل به سنت اهمیت بسیار میداد. [۹۴]
ابنحنبل یکی از ائمه فقهی چهارگانه مورد قبول جهان اهلسنت میباشد که در قرن دوم و سوم میزیسته و دارای جایگاه ویژهای است. عدهای او را از جمله ائمه سلف مینامد. [۹۵] جهان اهلسنت او را بهدلیل اهتمام در جمع آوری و حفظ احادیث و ماجرای محنت همواره مورد احترام قرار میدهند. متاخرین او را از اسلاف قابل اعتماد و استناد میدانند و او خود در اعتبار بخشی به سلف نقش مهمی ایفا کرده است. اصل او از مرو است و پدرش حاکم آن شهر بود. [۹۶]
قابل ذکر است که برخی از محققین اهلسنت ابنحنبل را بیش از اینکه فقیهی صاحب مکتب بشناسند، او را یک محدث تلقی میکنند.[۹۷]
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |